تخت پارک با لحاف و تشک
دوهفته
حالا دیگه 15 روز فقط به پایان راه مونده پسرکم خوب باش و قوی و برای تولد آماده تا آبان با خیال راحت برسه و من تو رو بغل بگیرم هیچ کس حتی خودت هم نمیتونی تصور کنی چقدر همه منتظر تو هستن دوستت دارم
نویسنده :
مادر
9:09
فقط 20 روز
آره پسرکم فقط ٢٠ روز دیگه مونده تا تموم این روز و شب های عجیب و غریب تمام بشه از امروز تا ٨ آبان که خودم خیلی دوست داشتم تاریخ تولد تو باشه فقط ٢٠ روز دیگه مونده تو این روزهای آخر من و تو حرفهای نگفته زیادی با هم داریم باید کلی راز نگفته رو برات بگم تا موقع اومدنت از همه چیز خبر داشته باشی هامون من دنیای ما پر از چیزهای دوست داتشتنی و دوست نداشتنیه و ما انتخاب میکنیم چه چیزهایی بیشتر اطرافمون باشن و دوسشون بداریم و با دیدن و بودن با اونها شاد بشیم وقتی اومدی یادت باشه چقدر آدم های زیادی اطرافمون هستن که برای دیدنت لحظه شماری میکردن مثلن عمو مهدی که اینهمه با ذوق و شوق شمارش معکوسش رو آغاز کرده و هر لحظه بغل کردن تو ...
نویسنده :
مادر
9:01
کمتر از 30 روز
سلام پسرم امروز 8 مهره یکی از قشنگترین روزهای سال با یه هوای پاییزیه فوق العاده من اینجا کنار پنجره نشستم و نسیم خنک پاییزی روحم رو تازه می کنه جای تو خالی! هرچند که تو هم کنار من نشستی و داری لذت میبری ولی روزهایی خواهد رسید که با احساس این هوای خنک فکر میکنی خوشبخت ترین موجود روی زمین هستی این هوا یادآور مدرسه و دانشگاه و تمام لحظات خوبه بیشترین خاطرات ما در این هوا رقم میخوره هر سال پاییز فصل عاشق شدنه پسرم خوب من دیگه سرکار نمیرم چون دکتر تو گفته که باید استراحت کنم و چیزهای تپل کننده بخورم:) بستنی و شیرینی و از این جور چیزها تو هم که روی معده من نشستی و نمیزاری من اصلن گرسنه ام بشه راستی 29 شهریور همه چیزت خوب بود و سر...
نویسنده :
مادر
10:14