هامونهامون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

آبی تر

دوهفته

حالا دیگه 15 روز فقط به پایان راه مونده پسرکم خوب باش و قوی و برای تولد آماده تا آبان با خیال راحت برسه و من تو رو بغل بگیرم هیچ کس حتی خودت هم نمیتونی تصور کنی چقدر همه منتظر تو هستن دوستت دارم
22 مهر 1391

فقط 20 روز

آره پسرکم فقط ٢٠ روز دیگه مونده تا تموم این روز و شب های عجیب و غریب تمام بشه از امروز تا ٨ آبان که خودم خیلی دوست داشتم تاریخ تولد تو باشه فقط ٢٠ روز دیگه مونده تو این روزهای آخر من و تو حرفهای نگفته زیادی با هم داریم باید کلی راز نگفته رو برات بگم تا موقع اومدنت از همه چیز خبر داشته باشی  هامون من دنیای ما پر از چیزهای دوست داتشتنی و دوست نداشتنیه و ما انتخاب میکنیم چه چیزهایی بیشتر اطرافمون باشن و دوسشون بداریم و با دیدن و بودن با اونها شاد بشیم وقتی اومدی یادت باشه چقدر آدم های زیادی اطرافمون هستن که برای دیدنت لحظه شماری میکردن مثلن عمو مهدی که اینهمه با ذوق و شوق شمارش معکوسش رو آغاز کرده و هر لحظه بغل کردن تو ...
18 مهر 1391

کمتر از 30 روز

سلام پسرم امروز 8 مهره یکی از قشنگترین روزهای سال با یه هوای پاییزیه فوق العاده من اینجا کنار پنجره نشستم و نسیم خنک پاییزی روحم رو تازه می کنه جای تو خالی! هرچند که تو هم کنار من نشستی و داری لذت میبری ولی روزهایی خواهد رسید که با احساس این هوای خنک فکر میکنی خوشبخت ترین موجود روی زمین هستی این هوا یادآور مدرسه و دانشگاه و تمام لحظات خوبه بیشترین خاطرات ما در این هوا رقم میخوره هر سال پاییز فصل عاشق شدنه پسرم خوب من دیگه سرکار نمیرم چون دکتر تو گفته که باید استراحت کنم و چیزهای تپل کننده بخورم:) بستنی و شیرینی و از این جور چیزها تو هم که روی معده من نشستی و نمیزاری من اصلن گرسنه ام بشه راستی 29 شهریور همه چیزت خوب بود و سر...
8 مهر 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آبی تر می باشد